روایت هفتاد و سوم
روایت هفتاد و سوم زمانی که ۱۶ساله بودم پدرم از ارتباط من با اولین دوست پسرم مطلع شد، به خاطر دارم که ایشون من رو از خونه بیرون کردن و…
Honorviolence.ir
به یاد قربانیان، نمی گذاریم مرگ آنها بدون مجازات بماند!
روایت هفتاد و سوم زمانی که ۱۶ساله بودم پدرم از ارتباط من با اولین دوست پسرم مطلع شد، به خاطر دارم که ایشون من رو از خونه بیرون کردن و…
روایت نوزدهم من هم میخوام از دوران نوجوانیم براتون بگم، دبیرستانی بودم و حدود پانزده یا شانزده سال داشتم. اون زمان با پسری دوست شدم. الان که به اون روزها…
روایت هفتاد و چهارم تو خونه ما من حق نداشتم کوله پشتی استفاده کنم، از نظر پدرم فاحشهها کوله مینداختن و کل دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان کیف سامسونت…
روایت بیستم از سمت پدرم چیزی به اسم محدود کردن، ناموس پرستی، غیرت وجود نداشت. و خنده دارش اینه که خشونتی که من باهاش روبرو شدم از سمت مادرم بود…
روایت هفتاد و پنجم پدرم آدم تحصیل کردهی خارج کشور رفتهایه، اما امان از طرز فکرهای مسخره که دامن آدم رو بگیره. یادمه توی راهنمایی پدر مادرم خیلی دعوا داشتن،…
روایت بیست و یکم سیزده سالم بود که یکی از پسرای محله امون که ازم خوشش میاومد به همه گفته بود که با منه و این به گوش پدرخوانده رسیده…