روایت هفتاد و چهارم
روایت هفتاد و چهارم تو خونه ما من حق نداشتم کوله پشتی استفاده کنم، از نظر پدرم فاحشهها کوله مینداختن و کل دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان کیف سامسونت…
Honorviolence.ir
به یاد قربانیان، نمی گذاریم مرگ آنها بدون مجازات بماند!
روایت هفتاد و چهارم تو خونه ما من حق نداشتم کوله پشتی استفاده کنم، از نظر پدرم فاحشهها کوله مینداختن و کل دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان کیف سامسونت…
روایت بیستم از سمت پدرم چیزی به اسم محدود کردن، ناموس پرستی، غیرت وجود نداشت. و خنده دارش اینه که خشونتی که من باهاش روبرو شدم از سمت مادرم بود…
روایت هفتاد و پنجم پدرم آدم تحصیل کردهی خارج کشور رفتهایه، اما امان از طرز فکرهای مسخره که دامن آدم رو بگیره. یادمه توی راهنمایی پدر مادرم خیلی دعوا داشتن،…
روایت بیست و یکم سیزده سالم بود که یکی از پسرای محله امون که ازم خوشش میاومد به همه گفته بود که با منه و این به گوش پدرخوانده رسیده…