روایت پنجاه و چهارم
روایت پنجاه و چهارم یادمه دوم راهنمایی بودم و کلاس زبان میرفتم، تو راهِ کلاس یه پسری بهم شماره داد و منم چون وضعیت خوبی تو خانوادهام نداشتم و هیچوقت…
Honorviolence.ir
به یاد قربانیان، نمی گذاریم مرگ آنها بدون مجازات بماند!
روایت پنجاه و چهارم یادمه دوم راهنمایی بودم و کلاس زبان میرفتم، تو راهِ کلاس یه پسری بهم شماره داد و منم چون وضعیت خوبی تو خانوادهام نداشتم و هیچوقت…
روایت دوم این روایت زنیست که دست ندارد برای نوشتن، لب ندارد برای گفتن. روایت زنی که دیگر جان ندارد. روایت زنی ۱۸ ساله که همراه خانهاش به آتش کشیده…
روایت پنجاه و پنجم من وقتی دقیقا همسن رومینا بودم پدرم فهمید دوست پسر دارم، معلمم زنگ زده بود به مامانم و یه عالمه کنایه و نیش زده بود و…
عرف و سنت: مادر رومینا در مصاحبههایش گفته است که پدر رومینا از او خواسته است تا حلق آویز کردن به او یاد بدهد . همچنین او مرگ موش خریده…
روایت پنجاه و ششم این ماجرا مربوط به سال 80 هست، اون موقع من اول دبیرستان بودم، هیچی از مسائل جنسی نمیدونستم و حتی هیچ فیلمی هم ندیده بودم. خیلی…
. عرف و سنت: مادر رومینا در مصاحبههایش گفته است که پدر رومینا از او خواسته است تا حلق آویز کردن به او یاد بدهد . همچنین او مرگ موش…
روایت پنجاه و هفتم تجربه مشابه رومینا رو من دو بار داشتم؛ یه بار که سال آخر دبیرستان بودم و یه بار هم در دانشگاه. بار اول که پدر و…