روایت چهل و پنجم

روایت چهل و پنجم پدر من مهندس عمرانه، یک تحصیل کرده با خانواده ای کاملا مترقی و مامانم معلم بازنشسته اس با خانواده ای خیلی خوب، اما بابام همیشه ما…

روایت چهل و ششم

روایت چهل و ششم من یک‌ دختر ۲۶ ساله ام،۲ تا خواهر بزرگتر دارم که بچه دارن الان، خواهرام وقتی دبیرستانی بودن، سر هر چیزی هفته ای ۳ ۴ بار…

روایت چهل و هفتم

روایت چهل و هفتم من این داستان رو برای هیچکس تا بحال تعریف نکردم و با این که سالها ازش می‌گذره هنوز دردش روی قلب و ذهن و تنم مونده….

روایت چهل و هشتم

روایت چهل و هشتم من یه دختر ۲۲ ساله م، دانشجوام و معماری می‌خونم، در خونواده ای هستم که هیچی از احترام به فرزند نمی‌دونن.مدام تحقیر می‌کنن، سرکوب می‌کنند و…

روایت چهل و نهم

روایت چهل و نهم همیشه هم خشونت ها فقط از خانواده نیست، من یک خانواده خیلی خوب دارم که همیشه در کنارم بودن و هرگز هیچ خشونت ندیدم. پدر و‌…

روایت پنجاهم

روایت پنجاهم حدودا ۱۳ سالم بود که واسه تولدم گوشی لمسی خریدن. توی اون دوره من حدود ۷ ، ۸ ماهی بود که پدرم رو از دست داده بودم و…