روایت سی و هفتم
روایت سی و هفتم الان که دارم براتون می نویسم بغض بدی گلوم رو گرفته و حالم چند روزه خیلی ناخوشه. چند روز پیش خونه ی مادر بزرگم بودیم و…
Honorviolence.ir
به یاد قربانیان، نمی گذاریم مرگ آنها بدون مجازات بماند!
روایت سی و هفتم الان که دارم براتون می نویسم بغض بدی گلوم رو گرفته و حالم چند روزه خیلی ناخوشه. چند روز پیش خونه ی مادر بزرگم بودیم و…
براساس آمار و دادههای در دسترس و طبق برآورد سازمان ملل سالانه چیزی حدود ۵۰۰۰ قتل ناموسی در کشورهای مختلف گزارش میشود. برخلاف تصور عدهای این قتلها تنها مختص کشورهایی…
روایت سی و هشتم داستانی که من در نه سالگیم شاهدش بودم هم قضیه ی غم انگیز و دل آشوبی هست. خواهرم که از من شش سال بزرگتر بود و…
. روایت سی و هشتم داستانی که من در نه سالگیم شاهدش بودم هم قضیه ی غم انگیز و دل آشوبی هست. خواهرم که از من شش سال بزرگتر بود…
روایت سی و نهم من چند سال قبل تو ماشین با پسر بودم که پلیس ما رو گرفت. تو مسیر که ما رو میبردن کلانتری به من گفتن پدرت باید…
روایت هشتاد و دوم میخوام از خواهرم بگم. سال آخر دبیرستان با پسر همسایه دوست شد، سال بعد دانشگاه شهرستان قبول شد و رفت اونجا خوابگاه. خواهر اون پسر تو…
. روایت سی و نهم من چند سال قبل تو ماشین با پسر بودم که پلیس ما رو گرفت. تو مسیر که ما رو میبردن کلانتری به من گفتن پدرت…