روایت بیست و دوم من ۲۹سالمه، ۳تا برادر با یه پدر معتاد ک دائم همه‌شون دم از غیرت میزنن. همه‌شون هم خلافنا. از بچگی همیشه دعوا داشتیم، با استرس و…

. روایت هفتاد و پنجم پدرم آدم تحصیل کرده‌ی خارج کشور رفته‌ایه، اما امان از طرز فکرهای مسخره که دامن آدم رو بگیره. یادمه توی راهنمایی پدر مادرم خیلی دعوا…

روایت هفتاد و ششم من اولین بار توی دوران راهنمایی با یه پسری دوست شدم. یه ظهر بعد از تعطیلی مدرسه‌مون اومد پشت خونه‌مون و همدیگه رو دیدیم و یه…

روایت بیست و‌ سوم من خودم هم قربانی این خشونت وناموس پرستی بودم. زمانی که ۱۸سالم بود فقط بخاطر پیدا شدن پوستر یه فوتبالیست معروف توسط برادرم تو کشوی کتابهای…

‏مادر رومینا اشرفی نوجوان ۱۳ ساله تالشی که خرداد ماه امسال به دست پدرش به قتل رسید، به خبرگزاری ایلنا گفت: «رای دادگاه برای همسرم تنها ۹ سال حبس و…

روایت بیست و چهارم 14 سالم بود، توی اتاق پذیرایی خونه مادربزرگم نشسته بودم کیف دستی می‌دوختم، شوهرخالمم نشسته بود تلویزیون می‌دید، پدرم وارد شد و اونم نشست به تلویزیون…

روایت بیست و پنجم حکایت دختری که از فامیلای نزدیکمون بود رو براتون می‌گم. دختر جوانی که پدرش ورشکست میشه و میره تو یه کارخانه کار کنه، دستش جلوی یه…